|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 3 (2959 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
Deutsch | Persisch | Menu |
---|---|---|---|
Sommer {m} U | تابستان | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Other Matches | |||
Die Touristen sind in diesem Sommer massenweise ausgeblieben. U | این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند. | ||
Jetzt im Sommer bietet es sich an, mit dem Rad zur Arbeit zu fahren. U | حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد. |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|