Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Ich bin es nicht wert.
U
من ارزش اونو ندارم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Darf ich es Ihnen erklären?
U
اجازه دارم اونو براتون توضیح بدم؟
Ich habe keine Lust
U
من حوصله ندارم
Ich fühle mich schlecht.
O
حس خوبی ندارم.
Meine Schmerzen sind weg.
U
دیگر درد ندارم.
Ich habe keinen Bock darauf.
U
حالش را ندارم.
[اصطلاح]
ich weiss es nicht.
آگاهی ندارم
[در باره اش]
.
Ich habe kein Kleingeld.
U
من پول خرد ندارم.
Ich hab kein Problem damit.
<idiom>
U
من باهاش مشکلی ندارم.
Nichts für ungut!
U
قصد اهانت ندارم!
Ich habe keine PIN-Nummer.
U
شماره شناسایی شخصی ندارم.
Ich mag keinen Kaffee. - Ich auch nicht.
U
من قهوه دوست ندارم. - من هم همینطور.
Es steht nicht in meiner Macht, Ihnen zu helfen.
U
من توانایی کمک به شما را ندارم.
Ich kann nicht klagen.
U
من گله ای ندارم.
[من راضی هستم]
Komm' ich heute nicht, komm' ich morgen.
<proverb>
U
حالا امروز نه فردا
[عجله ای ندارم]
In diesen Tagen habe ich nicht Zeit und Geduld
U
این روزها اصلا حال و حوصله ندارم
Ich habe keine Ahnung.
U
هیچ آگاهی ندارم.
[نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست. ]
Ich komme momentan nicht viel unter
[die]
Leute.
U
این روزها من با مردم خیلی رفت و آمد ندارم.
Warum ist die Banane krumm?
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
Ich will kein Aber hören, räum jetzt dein Zimmer auf.
U
حوصله ایراد و بهانه ندارم همین الآن اتاقت را مرتب کن.
Mein Geld ist alle.
U
پول من تمام شد.
[من دیگر پول ندارم.]
Preis
{m}
U
ارزش
Äquivalent
{n}
U
هم ارزش
Auswertung
{f}
U
ارزش گذاری
Abschätzung
{f}
U
ارزش گذاری
Bilanzwert
{m}
U
ارزش ترازنامه
Anschaffungswert
{m}
U
ارزش تهیه
Anlagewert
{m}
U
ارزش سرمایه
Aufwertung
{f}
U
افزایش ارزش
kosten
U
ارزش داشتن
taugen
U
با ارزش بودن
Durchschnittswert
{m}
U
ارزش متوسط
Deut
{m}
U
سکه کم ارزش
Abwertung
{f}
U
کاهش ارزش
Firmenwert
{m}
U
ارزش شرکت
Bezugswert
{m}
U
ارزش تهیه
Aufwertung
{f}
U
تعیین ارزش
gegenwertiger Wert
{m}
U
ارزش فعلی
etwas
[Akkusativ]
schmälern
U
چیزی را کم ارزش کردن
etwas
[Akkusativ]
kleinreden
U
چیزی را کم ارزش کردن
Abschlag
{m}
U
کاهش ارزش
[سهام]
sein Licht unter den Scheffel stellen
U
خود را کم ارزش کردن
etwas
[Akkusativ]
herabmindern
U
چیزی را کم ارزش کردن
tiefstapeln
[was die eigene Person betrifft]
U
خود را کم ارزش کردن
eine bloße Lappalie
U
هیچ
[اهمیت یا ارزش چیزی ]
Wahrheitstabelle
{f}
U
جدول ارزش
[منطق]
[ریاضی]
Mehrwertsteuer
{f}
[MwSt.]
;
[MWSt.]
U
مالیات بر ارزش افزوده
[اقتصاد]
eine bloße Lappalie
U
هیچ و پوچ
[اهمیت یا ارزش چیزی ]
nicht zum Ansehen
[Anschauen]
[Film, TV]
<adj.>
U
ارزش دیدن نداشته باشد
[فیلم یا تلویزیون]
netto
<adv.>
U
خالص
[مانند ارزش یا محصول یا سود]
[اقتصاد]
Einmalkennwort
{n}
U
اسم رمزی که تنها یک بار ارزش دارد
ausschließlich Mehrwertsteuer
U
مالیات بر ارزش افزوده شامل نمی شود
rein
<adv.>
U
خالص
[مانند ارزش یا محصول یا سود]
[اقتصاد]
nach allen Abzügen
<adv.>
U
خالص
[مانند ارزش یا محصول یا سود]
[اقتصاد]
Einmalpasswort
{n}
U
اسم رمزی که تنها یک بار ارزش دارد
Da steckt mehr dahinter.
U
ارزش
[و یا حقایق]
پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Der Grüntee wird wegen seiner gesundheitsfördernden Eigenschaften geschätzt.
U
ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Finanzverschuldung
{f}
U
نسبت قرض به ارزش سهام معمولی شرکتی
[اقتصاد]
Die Mehrwertsteuer ist gesondert auszuweisen.
U
مالیات بر ارزش افزوده باید جداگانه نشان داده شود.
Netto-Finanzverschuldung
U
نسبت خالص قرض به ارزش سهام معمولی شرکتی
[اقتصاد]
Die Preise verstehen sich inklusive Mehrwertsteuer und Bedienung.
U
منظور از قیمتها شامل مالیات بر ارزش افزوده و سرویس می باشد.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com