Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Berufsbeamtentum
{n}
U
دستگاه اداری
Administration
{f}
U
دستگاه اداری
Beamtentum
{n}
U
دستگاه اداری
Beamtenschaft
{f}
U
دستگاه اداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Dienstgespräch
{n}
U
گفتگوی اداری
Büroarbeit
{f}
U
کار اداری
Dienstreise
{f}
U
سفر اداری
Bürohaus
{n}
U
ساختمان اداری
Dienstwohnung
{f}
U
خانه اداری
Bürostuhl
{m}
صندلی اداری
Bürosessel
{m}
U
صندلی اداری
Amtseid
{m}
U
سوگند اداری
Arbeitsgericht
{n}
U
دادگاه اداری
Amtsvormundschaft
{f}
U
قیومت اداری
Disziplinargericht
{n}
U
دادگاه اداری
Amtsführung
{f}
U
تشکیلات اداری
Bürosessel
{m}
U
مبل اداری
Büroeinrichtung
{f}
U
تجهیزات اداری
Disziplinarverfahren
{n}
U
محاکمه اداری
Amtsvormundschaft
{f}
U
سرپرستی اداری
Amtstätigkeit
{f}
U
فعالیت اداری
Dienstpost
{f}
U
پست اداری
Betriebsausflug
{m}
U
گردش اداری
Amtsbereich
{m}
U
حوزه اداری
Amtsbezirk
{m}
U
حوزه اداری
Papierkram
{m}
U
تشریفات اداری
Dienstvergehen
{n}
U
جرم اداری
Dienstvergehen
{n}
U
خلاف اداری
Amtsgewalt
{f}
U
مسئولیت اداری
amtstracht
{f}
U
لباس اداری
Dienstgeschäft
{n}
U
کار اداری
Bürokrat
{m}
U
مامور اداری
Amtsgeheimnis
{n}
U
اسرار اداری
Amtspflicht
{f}
U
وظیفه اداری
Amtshandlung
{f}
U
کارکرد اداری
Dienstzeit
{f}
U
ساعت اداری
Bürozeit
{f}
U
ساعت اداری
Amtsbereich
{m}
U
قلمرو اداری
Amtsbezirk
{m}
U
قلمرو اداری
Amtsperson
{f}
U
شخصیت اداری
Amtsunfähigkeit
{f}
U
عدم شایستگی اداری
Büroeinrichtung
{f}
U
ساز و برگ اداری
außerhalb der Bürozeiten
U
خارج از ساعات اداری
Beamtenlaufbahn
{f}
U
دوره خدمت اداری
Dienstgeheimnis
{n}
U
اطلاعات محرمانه اداری
Bürodrehstuhl
{m}
U
صندلی گردان اداری
Steuern abführen
[entrichten]
U
مالیات پرداختن
[مثال کارفرما]
[امور اداری]
Aktentasche
{f}
U
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
Aktenkoffer
{m}
U
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
Vetterleswirtschaft
{f}
U
پارتی بازی
[انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری]
[استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ]
[طرفداری]
Klüngelwirtschaft
{f}
U
پارتی بازی
[انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری]
[استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ]
[طرفداری]
Günstlingswirtschaft
{f}
U
پارتی بازی
[انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری]
[استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ]
[طرفداری]
Vetterliwirtschaft
{f}
U
پارتی بازی
[انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری]
[استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ]
[طرفداری]
[ در سوییس]
Freunderlwirtschaft
{f}
U
پارتی بازی
[انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری]
[استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ]
[طرفداری]
[در اتریش]
Amigowirtschaft
{f}
U
پارتی بازی
[انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری]
[استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ]
[طرفداری]
[اصطلاح عامیانه]
Vetternwirtschaft
{f}
U
پارتی بازی
[انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری]
[استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ]
[طرفداری]
[در آلمان و سوییس]
Nepotismus
{m}
U
پارتی بازی
[انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری]
[استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ]
[طرفداری]
[اصطلاح رسمی]
[سیاست]
Apparat
{m}
[Verwaltungsapparat]
U
سازمان
[سازمان اداری ]
Apparat
{m}
U
دستگاه
Apparatur
{f}
U
دستگاه
Apparat
{m}
U
آلت
[دستگاه ]
Gerät
{n}
U
آلت
[دستگاه ]
Werkzeug
{n}
U
آلت
[دستگاه ]
Instrument
{n}
U
آلت
[دستگاه ]
Stornieren
U
دستگاه باطل کن
Sicherheitssystem
{n}
U
دستگاه امنیتی
Radargerät
{n}
U
دستگاه رادار
Fernseher
{m}
U
دستگاه تلویزیون
Fax-Gerät
{n}
U
دستگاه فاکس
Finanzwesen
{n}
U
دستگاه مالی
Atmungsorgan
{n}
U
دستگاه تنفس
Alarmanlage
{f}
U
دستگاه آژیر
Bohrgerät
{n}
U
دستگاه حفاری
Falzbein
{n}
U
دستگاه کاغذ تا کن
Buchungsmaschine
{f}
U
دستگاه رزرو جا
Bremsvorrichtung
{f}
U
دستگاه ترمز
Detektor
{m}
U
دستگاه یابنده
Automatik
{f}
U
دستگاه خودکار
Automat
{m}
U
دستگاه خودکار
Destillierapparat
{m}
U
دستگاه تقطیر
Branntweinbrenner
{m}
U
دستگاه تقطیر
Fräser
{m}
U
دستگاه مته
Fräse
{f}
U
دستگاه تراش
Drechselbank
{f}
U
دستگاه خراطی
Elektrogerät
{n}
U
دستگاه برقی
Funkgerät
{n}
U
دستگاه بی سیم
Förderanlage
{f}
U
دستگاه نقاله
Fernschreiber
{m}
U
دستگاه تلکس
Funkgerät
{n}
U
دستگاه رادیو
Brenner
{m}
U
دستگاه تقطیر
Empfangsgerät
{n}
U
دستگاه گیرنده
Fernsehapparat
{m}
U
دستگاه تلویزیون
Automatik
{f}
U
دستگاه اتوماتیک
Bügelmaschine
{f}
U
دستگاه اتوکشی
Entwerter
{m}
U
دستگاه باطل کن
Metallsuchgerät
{n}
U
دستگاه فلزیاب
Fernsehgerät
{n}
U
دستگاه تلویزیون
Faxgerät
{n}
U
دستگاه فکس
Fernsehen
{n}
U
تلویزیون دستگاه
Ventilatoren
{pl}
U
دمنده ها
[دستگاه بادزن]
Ventilator
{m}
U
دمنده
[دستگاه بادزن]
Sprengladung
{f}
U
دستگاه با ماده منفجره
Sprengsatz
{m}
U
دستگاه با ماده منفجره
Vitaldatenmonitor
{m}
U
دستگاه پایش
[پزشکی]
Faxgeräte
{pl}
U
دستگاه های فکس
Feuerlöschapparat
{m}
U
دستگاه آتش نشانی
Stromaggregat
{n}
U
مولد برق
[دستگاه]
energiesparendes Gerät
{n}
U
دستگاه نیرو صرفه جو
Automat
{m}
U
دستگاه فروش
[بلیط]
Funkgerät
{n}
U
دستگاه فرستنده و گیرنده
Bohrmaschine
{f}
U
دستگاه مته
[ابزار]
Brotschneidemaschine
{f}
U
دستگاه نان بری
Fahrkartenautomat
{m}
U
دستگاه فروش بلیط
Batterieladegerät
{n}
U
دستگاه شارژ باتری
Demontage
{f}
U
جداسازی
[اجزای دستگاه]
Dampfheizung
{f}
U
دستگاه حرارتی با بخار
Geheimdienst
{m}
U
دستگاه محرمانه دولت
Einsafter
{m}
U
آب میوه گیر
[دستگاه]
Entsafter
{m}
U
آب میوه گیر
[دستگاه]
Fruchtpresse
{f}
U
آب میوه گیر
[دستگاه]
Zahlensystem
{n}
U
دستگاه شمارش
[ریاضی]
Zahlensystem
{n}
U
دستگاه اعداد
[ریاضی]
Funkanlage
{f}
U
دستگاه گیرنده و فرستنده
Koordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات
[ریاضی]
Frankiermaschine
{f}
U
دستگاه تمبر زنی
Entsafter
{m}
U
دستگاه آبمیوه گیری
Funksprechgerät
{n}
U
دستگاه سخن پرانی
Automation
{f}
U
دستگاه تنظیم خودکار
Elektromotor
{m}
U
دستگاه مولد برق
Blutdruckmesser
{m}
U
دستگاه فشار خون
Blutkreislauf
{m}
U
دستگاه گردش خون
Brotmaschine
{f}
U
دستگاه نان پزی
Detektor
{m}
U
دستگاه کشف کننده
Entsalzungsanlage
{f}
U
دستگاه نمک گیری
Entkalkungsanlage
{f}
U
دستگاه آهک زدایی
Branntweinbrenner
{m}
U
دستگاه عرق کشی
Fahrkartenautomat
{m}
U
دستگاه خرید بلیت
Filmprojektor
{m}
U
دستگاه پرژکتور فیلم
Fahrscheinentwerter
{m}
U
دستگاه باطل کننده بلیت
Voreinstellung
{f}
U
تنظیم از قبل
[دستگاه سازی]
Vorwahl
{f}
U
انتخاب از قبل
[دستگاه سازی]
Abtafelmaschine
{f}
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
Pferd
{n}
[Turngerät]
U
خرک حلقه
[دستگاه ژیمناستیک]
Seitpferd
{n}
U
خرک حلقه
[دستگاه ژیمناستیک]
Abtafelmaschine
{f}
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
Vorwahl
{f}
U
تنظیم از قبل
[دستگاه سازی]
Voreinstellung
{f}
U
انتخاب از قبل
[دستگاه سازی]
Aggregat
{n}
U
مجموعه
[چندین دستگاه مختلف]
Energiesparer
{m}
U
شخص
[دستگاه]
انرژی صرفه جو
Feuerlöschapparat
{m}
U
دستگاه خاموش کننده آتش
SI
[Systeme international d'unites]
U
دستگاه بین المللی یکاها
Internationales Einheitensystem
{n}
U
دستگاه بین المللی یکاها
[etwas an einem Messgerät]
ablesen
U
خواندن
[دستگاه اندازه گیری]
[Ebenes]
Polarkoordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
Kreiskoordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
Kugelkoordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
Räumliches Polarkoordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
Geldautomat
{m}
U
دستگاه پرداخت کننده پول
Globales Positionsbestimmungssystem
[GPS]
{n}
U
دستگاه موقعیت یاب جهانی
Fernbedienung
{f}
U
[دستگاه]
کنترل از راه دور
Glotze
{f}
U
[اصطلاح روزمره]
دستگاه تلویزیون
Ableger
{m}
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
Bohrmaschinen
{pl}
U
دستگاه های مته
[ابزار]
Abtafler
{m}
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
Eigengewicht
{n}
U
وزن دستگاه بدون بار
Abgaskatalysator
{m}
U
دستگاه پالایش دود اگزوز
Ableger
{m}
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
treiben
U
راندن
[دستگاه یا تکه الکترومکانیکی]
Audiometer
{n}
U
دستگاه سنجش قوه شنوایی
Abtafler
{m}
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
kartesisches Koordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات دکارتی
[ریاضی]
Pauschenpferd
{n}
U
خرک حلقه
[دستگاه ژیمناستیک]
Zylinderkoordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات استوانه ای
[ریاضی]
Kugelkoordinatensystem
{f}
U
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
lineares Gleichungssystem
{n}
U
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
Sprungpferd
{n}
U
خرک حلقه
[دستگاه ژیمناستیک]
Abfüllanlage
{f}
U
دستگاه مخصوص پر کردن مایعات در بطری
Gerät
{n}
U
آلت
[دستگاه]
[لوازم]
[ماشین]
[جهاز]
Apparat
{m}
U
آلت
[دستگاه]
[لوازم]
[ماشین]
[جهاز]
Vorrichtung
{f}
U
آلت
[دستگاه]
[لوازم]
[ماشین]
[جهاز]
Ausrüstung
{f}
U
آلت
[دستگاه]
[لوازم]
[ماشین]
[جهاز]
Druckwalze
{f}
U
نورد یا غلطک دستگاه چاپ
[مخصوص]
Festplattenlaufwerk
{n}
U
دستگاه دیسک سخت
[رایانه شناسی]
Flugschreiber
{m}
U
دستگاه ضبط خودکار جریان پرواز
Anhänger-Bremsanlage
{f}
U
دستگاه ترمز تریلر
[فناری خودرو]
etwas mangeln
U
چیزی را با دستگاه پرس صاف کردن
Wie wechsel ich die Sprache nach Persisch?
U
زبان
[دستگاه]
را چطور به فارسی بر می گردانم؟
Nummer ziehen.
U
کاغذ با شماره
[از دستگاه]
بیرون بکشید.
Luftdruckmesser
{m}
U
دستگاه اندازه گیری فشار هوا
Sphärisches Koordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
Barometer
{n}
U
دستگاه اندازه گیری فشار هوا
Was ist denn das für ein seltsames Ding, das du da in der Garage hast?
U
آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
Gradmesser
{m}
U
نقاله
[دستگاه اندازه گیری زاویه]
[ریاضی]
Transporteur
{m}
U
نقاله
[دستگاه اندازه گیری زاویه]
[ریاضی]
Winkelmesser
{m}
U
نقاله
[دستگاه اندازه گیری زاویه]
[ریاضی]
GPS-Ortung
{f}
U
تعیین محل با دستگاه موقعیت یاب جهانی
Es geht.
U
این کار میکند.
[برای مثال دستگاه]
Eingabe
[Ausgabe]
-Gerät
{n}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
Eingabe
[Ausgabe]
-Vorrichtung
{f}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
Flaschenzug
{m}
U
دستگاه مخصوص بالا کشیدن بار سنگین
E
[A]
-Vorrichtung
{f}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
E
[A]
-Gerät
{n}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
Ein-
[Ausgabe]
-Vorrichtung
{f}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
Ein-
[Ausgabe]
-Gerät
{n}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com