Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (8886 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Einstellplatz {m} U توقفگاه وسایل موتوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Etappe {f} U توقفگاه
Zwischenstopp {m} U توقفگاه بین راه
Parkhaus {n} U توقفگاه چند طبقه
Depot {n} U توقفگاه اتوبوس یا تراموای شهر
Taxistandplatz {m} U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
Taxistand {m} U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
Taxenstand {m} U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
Parkscheibe {f} U صفحه توقفگاه [روی داش برد می گذارند که مدت توقف را بسنجد]
Parkplatz-Party {f} [Picknick auf der Heckklappe eines Autos] U پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
Motorroller {m} U روروک موتوری
einen Motor anlassen U موتوری را بکار انداختن
einen Motor mit Hilfe eines Starthilfekabels anlassen U موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
Haushaltsgeräte {pl} U وسایل خانگی
Service {m} U نگهداری وسایل
Wartung {f} U نگهداری وسایل
Zubehör {n} U وسایل جانبی
bergen U بازیافتن [وسایل یا لاشه]
Fahren {n} U حرکت وسایل نقلیه
ankommender Verkehr {m} U جاده وسایل که می آیند
Bauhof {m} U انبار وسایل ساختمانی
Fahrt {f} U حرکت [وسایل نقلیه]
Fremdenverkehr {m} U وسایل سفر به خارج
Fahrbereitschaft {f} U آمادگی حرکت [وسایل نقلیه]
bestücken [mit Accessoires] U اضافه کردن وسایل جانبی
Bauhütte {f} U محل نگهداری وسایل ساختمانی
Fahrplan {m} U برنامه حرکت [وسایل نقلیه]
Planierraupe {f} U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
Dozer {m} U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
Bulldozer {m} U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
Schubraupe {f} [Österreich] U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
Erste-Hilfe-Ausrüstung {f} U وسایل کمک های اولیه [پزشکی]
Tachograph {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Fahrtenschreiber {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Tachograf {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
verkehren U رفت وآمد کردن [مردم یا وسایل نقلیه]
Fahrtschreiber {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Rettungsgasse {f} U راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
Schwerpunktkontrolle {f} [der Polizei] U محل بازرسی [نقطه مقابله] وسایل نقلیه [پلیس]
Trittbrettfahrer {m} U کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
Schwarzfahrer {m} U کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
Abschleppdienst {m} U موسسه ای که کارش کشیدن یا بکسل کردن وسایل نقلیه است
eine Schutzbehauptung aufstellen U بهانه درآخرین وهله آوردن [بهانه آوردن پس ازنومیدی ازهمه وسایل دیگر]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com