Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Schießen wir uns den Weg frei.
U
بیا با تیراندازی راهمان را باز بکنیم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Wollen wir eine Partie Karten spielen?
U
یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
Machen wir Feierabend für heute!
U
بگذار کار راخلاص بکنیم برای امروز!
Sie hat so viel für uns getan, wir müssen uns irgendwie erkenntlich zeigen.
U
او
[زن]
این همه به ما کمک کرد. یکجوری باید تلافی بکنیم.
Wir hatten vor, quer durch die USA zu reisen, aber unsere Eltern ließen es nicht zu.
U
ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند
[مخالفت کردند ]
.
Beschießung
{f}
U
تیراندازی
schießen
U
تیراندازی کردن
Feuerpause
{f}
U
وقفه در تیراندازی
schießen
U
تیراندازی کردن
feuern
U
تیراندازی کردن
verschießen
U
تیراندازی کردن
abfeuern
U
تیراندازی کردن
Schulmassaker
{n}
U
تیراندازی در مدرسه
Schulschießerei
{f}
U
تیراندازی در مدرسه
School Shooting
{n}
U
تیراندازی در مدرسه
Amoklauf an einer Schule
{m}
U
تیراندازی در مدرسه
Schießbude
{f}
U
میدان تیراندازی تمرینی
Anschlag
{m}
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
um sich schießen
U
به اطراف
[دور]
خود تیراندازی کردن
Die Polizei war angewiesen, notfalls zu schießen.
U
پلیس فرمان داشت که در حال لزوم تیراندازی کند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com