Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (7241 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
schmarotzen U بار دیگران شدن
zu Lasten der Gesellschaft leben U بار دیگران شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
abtischen U پول [زیادی] بدون ملاحظه به دیگران در آوردن [در سوییس]
sich am Unglück anderer laben U از بدبختی دیگران لذت بردن
schadenfroh sein U از بدبختی دیگران لذت بردن
beiseite <adv.> U بکنار [بیک طرف] [جداگانه] [جدا از دیگران ]
zur Seite <adv.> U بکنار [بیک طرف] [جداگانه] [جدا از دیگران ]
die Fäden in der Hand haben <idiom> U دیگران را آلت قراردادن
eigenständig <adj.> U بدون کمک دیگران [با اختیار خود]
ohne Hilfe <adj.> U بدون کمک دیگران [با اختیار خود]
ohne Unterstützung <adj.> U بدون کمک دیگران [با اختیار خود]
ganz allein <adj.> U بدون کمک دیگران [با اختیار خود]
Sein Glück besteht darin, anderen zu helfen. U خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
sich um etwas [Akkusativ] raufen U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
sich um etwas reißen U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
Was sagen die anderen? U دیگران چه می گویند؟
Jemanden in die Reihe bringen U زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
nicht in die Reihe gehören <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
Anteil {m} U اندازه چیزی در برابر با دیگران
Verhältnis {n} U اندازه چیزی در برابر با دیگران
Proportion {f} U اندازه چیزی در برابر با دیگران
Ausmaß {n} U اندازه چیزی در برابر با دیگران
Quote {f} U اندازه چیزی در برابر با دیگران
Sie hat mehr Schuld als die anderen. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
Diese Hose sieht kein bisschen anders aus als die anderen. U به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
Seid leise, damit ihr die anderen nicht aufweckt. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
Verletzung {f} U تجاوز به حقوق دیگران
Verstoß {m} U تجاوز به حقوق دیگران
Bruch {m} U تجاوز به حقوق دیگران
Missachtung {f} U تجاوز به حقوق دیگران
Übertretung {f} U تجاوز به حقوق دیگران
Aufführung {f} اجرا [نمایش یا کنسرت درمقابل دیگران]
Absonderung {f} U جدا نگهداری [بیمار از دیگران]
Ich wollte Zelten gehen, aber die anderen waren gleich dagegen. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
verletzen U تجاوز کردن [به حق دیگران]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1Man wird nicht dadurch besser,dass man andere schlecht macht
1برای شاد کردن دیگران باید بعضی وقتها هم باخت
1در شادی دیگران سهیم شدن
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com