Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Ein weiterer Anstieg gilt als unwahrscheinlich. U افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oder nein U پس ازتامل بیشتری
wenn ich es mir recht überlege U پس ازتامل بیشتری
eher <adv.> U با میل بیشتری [ ترجیحا ]
Weitere Veranlassungen würden sich dann erübrigen. U لازم نیست اقدام بیشتری کرد.
Jedes weitere Wort erübrigt sich. U هر اظهار نظر بیشتری زیادی است.
Sie leben den größten Teil des Jahres im Ausland. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
Sie weigerte sich verschämt, noch mehr zu verraten. U او [زن] محجوبانه قبول نکرد چیز بیشتری درباره اش بیان کند.
Zu den vorgeschlagenen Änderungen brauchen wir, glaube ich, mehr Informationen. U در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
Einfügung {f} U افزایش
Affix {n} U افزایش
Beifügung {f} U افزایش
Anwachsung {f} U افزایش
Anwachsen {n} U افزایش
Anschwellung {f} U افزایش
Aufbesserung {f} U افزایش
Addition {f} U افزایش
Erhöhung {f} U افزایش
süchtig <adj.> U خو گرفته [معتاد ]
abhängig <adj.> U خو گرفته [معتاد ]
bezogen <adj.> U گرفته [هواشناسی]
[mit Wolken] bedeckt <adj.> U گرفته [هواشناسی]
bewölkt <adj.> U گرفته [هواشناسی]
mit einer Medaille ausgezeichnt <adj.> U مدال گرفته
Erhöhung {f} der Steuern U افزایش مالیات
verstärken U افزایش دادن
ankurbeln U افزایش دادن
hochtreiben U افزایش دادن
Bevölkerungszuwachs {m} U افزایش جمعیت
Bevölkerungszunahme {f} U افزایش جمعیت
Absatzsteigerung {f} U افزایش فروش
Eskalation {f} U افزایش تدریجی
Aufwertung {f} U افزایش ارزش
aufstocken U افزایش دادن
einen Kanal eingestellt haben U کانالی را گرفته باشند
folgend <adj.> U دنباله گرفته شده با
geschieden sein U طلاق گرفته [بودن]
ansteigen [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
erhöht werden [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
wachsen [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
anwachsen [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
mehren [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
steigen [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
zunehmen [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
Das Zimmer ist verraucht. U اتاق دود گرفته است.
frisch gepresster Orangensaft {m} U آب پرتقال تازه گرفته شده
geliehenes Geld U پول قرض گرفته شده
bei Jemandem zu höherem Ansehen kommen U افزایش اعتبار در برابر کسی
Lohn-Preis-Spirale {f} U مارپیچ افزایش قیمتها و دستمزد
etwas entfachen [ beispielsweise Leidenschaft, Begeisterung] U با تحریک چیزی را افزایش دادن
etwas anheizen U با تحریک چیزی را افزایش دادن
anziehen U افزایش یافتن [مثال در بورس ]
Die Genehmigung des Marsches wurde in letzter Minute zurückgezogen. U اجازه راهپیمایی در لحظه آخر رد [پس گرفته] شد.
Laugflüssigkeit {f} U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
Auslaugung {f} U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
Lauge {f} U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
Crescendo {n} U کرشندو [افزایش تدریجی صدا در موسیقی]
Ich wurde durch einen Hund gebissen. U من توسط [بوسیله] سگی گاز گرفته شدم.
wenn das Knie in Mitleidenschaft gezogen ist U گر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است
Die Elemente sind halbkreisförmig angeordnet. U عناصر در یک نیم دایره شکل گرفته اند.
Eskalation {f} U افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
Die Seminare werden als Diskussionsplattform gesehen [betrachtet] . U سمینارها به عنوان یک صحن بحث در نظر گرفته می شوند.
Der Appetit kommt beim Essen. <proverb> U با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
Es wurde mehrfach versucht, Herrn Hoffmann telefonisch zu erreichen, jedoch ohne Erfolg. U چندین مرتبه سعی شد با آقای هوفمن تلفنی تماس گرفته شود، ولی بدون نتیجه.
[falsche] Schlange {f} U زن خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Verräter {m} U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Veleumder {m} U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
verstopfen U انبوه شدن [گرفته کردن] [متراکم کردن]
überfüllen U انبوه شدن [گرفته کردن] [متراکم کردن]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com