Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Es ist alles vorbei.
U
همه اش
[کاملا]
تمام شد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Es geht alles vorbei.
<idiom>
U
این
[مرحله ]
هم خواهد گذشت.
Other Matches
vorbei
<adv.>
U
به آخر
vorbei
<adv.>
U
به انتها
vorbei
<adv.>
U
به پایان
vorbei
<adv.>
U
انتها
vorbei
<adv.>
U
پایان
Es ist vorbei.
U
به پایان رسید.
vorbei sein
U
پایان یافتن
vorbei sein
U
تمام شدن
vorbei sein
U
به انتها رسیدن
Es ist vorbei.
U
تمام شد.
vorbei sein
U
به آخر رسیدن
ganz vorbei
U
بطور سراسری تمام
am Tor vorbei schießen
U
به گل نزدن
[ورزش]
am Tor vorbei schießen
U
گل نکردن
[ورزش]
Darf ich mal vorbei?
U
اجازه دارم رد بشم؟
Damit ist es jetzt aus
[vorbei]
!
U
این هم
[که دیگر]
حالا تمام شد!
Die Schonzeit
[für Jemanden]
ist vorbei.
U
[برای کسی]
موقعیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت است.
Mit unserem Urlaub ist es jetzt aus
[vorbei]
.
U
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
alles
<pron.>
U
همه چیز
alles über
U
همه چیز درباره
alles ausplaudern
U
تمام موضوعی را لو دادن
alles in allem
U
روی هم رفته
alles in einem
<adj.>
U
همه چیز در یکی
[مانند شامپو و حالت دهنده مو در یک مخزن]
[Alles]
in Ordnung.
U
همه چیز درست است.
Alles in Ordnung?
U
حالت خوب است؟
[هیچ مشکلی نداری؟]
Alles in Ordnung?
U
سالم هستی؟
Alles in Ordnung?
U
هیچ آسیبی نخوردی؟
Alles klar.
U
واضح است.
schlechterdings alles
<adv.>
U
تقریبا همه کاری
[هر کاری]
Alles war prima!
U
همه چیز عالی بود!
Es geht alles vorüber.
U
این
[مرحله ]
هم خواهد گذشت.
Alles verläuft reibungslos.
<idiom>
U
همه چیز بی مانع پیش می رود.
[اصطلاح روزمره]
Alles läuft glatt.
<idiom>
U
همه چیز بی مانع پیش می رود.
[اصطلاح روزمره]
Alles ist in Butter.
<idiom>
U
همه چیز کاملا رضایت مندانه است.
[اصطلاح روزمره]
Ist alles in Ordnung?
U
هیچ آسیبی نخوردی؟
Ist alles in Ordnung?
U
سالم هستی؟
Ist alles in Ordnung?
U
حالت خوب است؟
[هیچ مشکلی نداری؟]
Ich nehme alles zurück.
U
من اشتباه کردم.
[همه چیز را که گفتم پس می گیرم.]
alles beim Alten
[be]
lassen
U
رسوم قدیمی را ثابت
[دست نخورده]
نگه داشتن
Es ist schlechterdings alles verhandelbar.
U
تقریبا همه چیز قابل معامله است.
Alles Gute zum Geburtstag!
تولدت مبارک!
Ich weiß das alles.
U
من همه چیز را میدونم.
Nachträglich alles Gute zum Geburtstag!
با تاخیر تولدت مبارک!
das ist alles
[mehr nicht]
U
این تمامش
[همه اش]
است
alles über den Haufen werfen
<idiom>
U
مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی
[اصطلاح مجازی]
Es ist dort alles beim Alten.
U
آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
Das ist noch nicht alles.
<idiom>
U
این همش نیست.
Das ist noch nicht alles.
<idiom>
U
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
Das ist noch nicht alles.
<idiom>
U
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
Für mich ist das alles Fachchinesisch.
U
این همه اش برای من شر و ور است.
Sie hatte eine tiefsitzende Abneigung gegen alles Fremde.
U
او
[زن]
تنفر ذاتی برای هر چیزی بیگانه داشت.
Bei den Zahlungsmitteln wird alles beim Alten bleiben.
U
شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
Das alles hilft uns im täglichen Leben nicht viel weiter.
U
تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
Bis auf einen
[Außer einem]
Motortausch habe ich alles versucht, um das Auto wieder flott zu bekommen.
U
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
Sie isst kein Fleisch, aber sonst isst sie so gut wie alles.
U
او
[زن]
گوشت نمی خورد اما به غیر از آن او
[زن]
کلا همه چیز می خورد.
über alles
[über allem]
U
مخصوصا
Wenn ich das durchstehen kann, kann ich alles durchstehen.
U
اگر من بتوانم طاقت این رابیاورم همه چیز را می توانم تحمل کنم.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com