Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 16 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Reiseausweis
{m}
für Flüchtlinge
U
گذرنامه پناهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Pass
{m}
U
گذرنامه
Reisepass
{m}
U
گذرنامه
Ausstellung
{f}
U
صدور
[گذرنامه]
Ausfertigung
{f}
U
صدور
[سند، گذرنامه]
Ein Kind im Reisepass der Eltern miteintragen lassen.
U
اسم بچه ای را در گذرنامه پدرومادر اضافه بکنند.
Flüchtling
{m}
U
پناهنده
Asyl
U
پناهنده
Asylant
{m}
U
پناهنده
Wirtschaftsflüchtling
{m}
U
پناهنده اقتصادی
[politischer]
Flüchtling
{m}
U
پناهنده
[سیاسی]
anerkannter Flüchtling
U
پناهنده قبول شده
Asylberechtigter
{m}
U
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
Asylberechtigte
{m}
,
{f}
U
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
Umweltflüchtling
{m}
U
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
Asylant
{m}
U
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
[اصطلاح روزمره ]
[اصطلاح رسمی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com