Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Steuerkarussell
{n}
U
کلاه برداری در مالیات
[بوسیله چند شرکت جعلی در اتحادیه اروپا]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Betrug
{m}
[Straftatbestand]
U
کلاه برداری
[تقلب]
[جرم جنایی]
Brutto
{n}
U
بهای کالا با مالیات
[دستمزد یا حقوق قبل از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
Tobin-Steuer
{f}
U
مالیات توبین
[مالیات برای تبدیل واحد پولی به واحد پول دیگری]
Mütze
{f}
U
کلاه
Jemanden abzocken
U
کلاه سر کسی گذاشتن
Perücke
{f}
U
کلاه گیس
Belvedere
{n}
U
کلاه فرنگی
Filzhut
{m}
U
کلاه نمدی
Feldmütze
{f}
U
کلاه نظامی
Barett
{n}
U
بره
[کلاه]
eine Perücke tragend
<adj.>
U
با کلاه گیس
Cape
{n}
U
شنل با کلاه
Badekappe
{f}
U
کلاه شنا
[حمام]
Bademütze
{f}
U
کلاه شنا
[حمام]
Anorak mit Kapuze
U
کاپشن کلاه دار
eine Perücke tragend
<adj.>
U
کلاه گیس دار
eine Perücke aufsetzen
U
کلاه گیس زدن
abnehmen
U
برداشتن
[کلاه ایمنی]
[jemandem etwas]
abmachen
U
[از کسی چیزی]
را در آوردن
[کلاه یا کت]
Fes
{m}
U
فینه
[کلاه بوقی شکل]
Gefechtshelm
{m}
U
کلاه ایمنی جنگی
[ارتش]
Gibt es einen Helm?
U
کلاه ایمنی موجود است؟
Jemanden bescheißen
<idiom>
U
سر کسی کلاه گذاشتن
[اصطلاح رکیک]
Helm
{m}
U
کلاه ایمنی
[آتش نشانها وکارگران ]
Jemanden austricksen
<idiom>
U
سر کسی کلاه گذاشتن
[اصطلاح روزمره]
etwas abnehmen
U
چیزی را برداشتن
[مثال کلاه از روی سر]
Jemanden
[böse]
reinlegen
<idiom>
U
سر کسی کلاه گذاشتن
[اصطلاح روزمره]
anbehalten
U
در نیاوردن
[نگاه داشتن]
[جامه یا کلاه]
anlassen
U
در نیاوردن
[نگاه داشتن]
[جامه یا کلاه]
ablegen
U
برداشتن - کلاه - باز کردن - کراوات -
Abgabe
{f}
U
مالیات
Steuer
{f}
U
مالیات
Gebühr
{f}
U
مالیات
Ausgrabung
{f}
U
گود برداری
Förderung
{f}
U
بهره برداری
Ausbeutung
{f}
U
بهره برداری
Fügsamkeit
{f}
U
فرمان برداری
Fügung
{f}
U
فرمان برداری
Bemusterung
{f}
U
نمونه برداری
Nutzungen
{pl}
U
بهره برداری ها
Ausschachtung
{f}
U
گود برداری
Verwendung
{f}
U
بهره برداری
Verwendungen
{pl}
U
بهره برداری ها
Nutzung
{f}
U
بهره برداری
Abschreibung
{f}
U
نسخه برداری
Aufnahme
{f}
U
عکس برداری
Demaskierung
{f}
U
نقاب برداری
Abklatsch
{m}
U
کپی برداری
Enthüllung
{f}
U
پرده برداری
Erdbewegung
{f}
U
خاک برداری
Erntearbeit
{f}
U
خرمن برداری
steuerfrei
<adj.>
U
بدون مالیات
Steuern
{pl}
vom Einkommen
U
مالیات درآمد
kommunale Steuern
{pl}
U
مالیات محله ای
Steuern zahlen
U
مالیات پرداختن
Erhöhung
{f}
der Steuern
U
افزایش مالیات
[nach unten]
gestaffelte Steuer
U
مالیات نزولی
regressive Steuer
U
مالیات نزولی
[nach oben]
gestaffelte Steuer
U
مالیات تصاعدی
progressive Steuer
{f}
U
مالیات تصاعدی
Steuerbehörde
{f}
U
اداره مالیات
abgabepflichtig
<adj.>
U
مشمول مالیات
zu versteuernd
<adj.>
U
مشمول مالیات
steuerbar
<adj.>
U
مشمول مالیات
Abgabe
{f}
U
مالیات بندی
Finanzabgabe
{f}
U
مالیات بندی
steuerbefreit
<adj.>
U
بدون مالیات
abgabenfrei
<adj.>
U
بدون مالیات
steuerpflichtig
<adj.>
U
مشمول مالیات
von der Steuer befreit
<adj.>
U
معاف از مالیات
steuerbefreit
<adj.>
U
معاف از مالیات
Einkommensteuer
{f}
U
مالیات بر درآمد
Erbschaftssteuer
{f}
U
مالیات بر ارث
von der Steuer befreit
<adj.>
U
بدون مالیات
Kfz-Steuer
{f}
U
مالیات خودرو
Steuer erlassen
U
مالیات را بخشیدن
Besteuerung
{f}
U
وضع مالیات
frei von Steuerabgaben
<adj.>
U
معاف از مالیات
Auflage
{f}
U
مالیات بندی
frei von Steuerabgaben
<adj.>
U
بدون مالیات
steuerfrei
<adj.>
U
معاف از مالیات
Besteuerung
{f}
U
مالیات بندی
Besteuerung
{f}
U
مالیات گیری
Filmatelier
{n}
U
استودیوی فیلم برداری
Filmkamera
{f}
U
دوربین فیلم برداری
Blitzaufnahme
{f}
U
عکس برداری با فلاش
Baggerlöffel
{m}
U
کج بیل خاک برداری
Baggermaschine
{f}
U
ماشین خاک برداری
Bagger
{m}
U
ماشین خاک برداری
Filmgelände
{n}
U
استودیوی فیلم برداری
Filmstudio
{n}
U
استودیوی فیلم برداری
Blitzlichtaufnahme
{f}
U
عکس برداری با فلاش
Bestandsaufnahme
{f}
U
صورت برداری از موجودی
Erntedankfest
{n}
U
جشن خرمن برداری
Vektorprodukt
{n}
U
ضرب برداری
[ریاضی]
vektorielles Produkt
{n}
U
ضرب برداری
[ریاضی]
äußeres Produkt
{n}
U
ضرب برداری
[ریاضی]
linearer Raum
{m}
U
فضای برداری
[ریاضی]
Kreuzprodukt
{n}
U
ضرب برداری
[ریاضی]
Vektorraum
{m}
U
فضای برداری
[ریاضی]
Vektoranalysis
{f}
U
حساب برداری
[ریاضی]
Vektorfeld
{n}
U
میدان برداری
[ریاضی]
[فیزیک]
Fernaufnahme
{f}
U
عکس برداری از راه دور
an einer Umfrage teilnehmen
U
در نمونه برداری شرکت کردن
Abstrich
{m}
U
نمونه برداری
[از لوزه ها و رحم]
bei einer Umfrage mitmachen
U
در نمونه برداری شرکت کردن
Steuersünderin
{f}
U
فرارکن
[ زن ]
از پرداخت مالیات
der Steuer unterliegen
U
مشمول مالیات بودن
latente Steuer
{f}
U
مالیات پس افتاده
[معوق]
Steuern erheben
U
بالا بردن مالیات
vor
[nach]
Abzug der Steuern
U
قبل
[پس]
از کسر مالیات
benachteiligende Steuer
U
مالیات تبعیض آمیز
diskriminierende Steuer
{f}
U
مالیات تبعیض آمیز
veranlagte Steuer
{f}
U
مالیات سنجیده شده
gestaffelte Steuer
{f}
U
مالیات پس افتاده
[معوق]
Steuern hinterziehen
U
فرار از پرداخت مالیات
einziehen
U
مالیات اخذ کردن
Steuer einziehen
U
مالیات دریافت کردن
Steuer
{f}
auf privates Einkommen
U
مالیات درآمد شخصی
Abgleich nach Steuer
U
میزان حساب پس از مالیات
vor
[nach]
Steuern
U
قبل
[پس]
از کسر مالیات
eine Steuer auf etwas
[Akkusativ]
erheben
U
بر چیزی مالیات بستن
fällige Steuern
{pl}
U
مالیات سر رسید شده
Steuer umgehen
U
فرار از پرداخت مالیات
einziehen
U
مالیات وضع کردن
einziehen
U
مالیات بندی کردن
ohne Steuern und Einbehalte
U
خالص پس از مالیات و کسورات
Kapitalertragsteuer
{f}
U
مالیات بر سود سرمایه
Freibetrag
{m}
U
درآمد غیر مشمول مالیات
rückerstattungsfähige Steuer
{f}
U
مالیات ادعا
[استرداد]
پذیر
umlagepflichtig
<adj.>
U
مشمول مالیات
[ امور مالی]
die Steuer hintergehen
U
طفره رفتن ازپرداخت مالیات
Vor-Steuer-Betrag
{m}
U
وجه
[قدر]
قبل از مالیات
Abgleich vor Steuer
U
میزان حساب قبل از مالیات
Der Arbeitgeber zieht die Steuer vom Einkommen ab.
U
کارفرما مالیات را از درآمد کم می کند.
jemanden zur Steuer heranziehen
U
از کسی مالیات
[عوارض]
گرفتن
Mehrwertsteuer
{f}
[MwSt.]
;
[MWSt.]
U
مالیات بر ارزش افزوده
[اقتصاد]
Steuersünder
{m}
U
فرارکن
[مرد ]
از پرداخت مالیات
Alkoholsteuer
{f}
U
مالیات نوشابه های الکلی
Berme
{f}
U
فاصله میان خاکریز و گود خاک برداری
etwas von der Steuer absetzen
U
چیزی را با مالیات برابر
[بالانس]
کردن
etwas mit einer Abgabe belegen
U
وضع کردن مالیات برای جیزی
alle Steuerabgaben übernehmen
U
پرداخت همه مالیات را برعهده گرفتن
Der Senator sprach sich für eine Steuersenkung aus.
U
سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
Cashflow-Steuer
{f}
U
مالیات جریان نقدی
[امور مالی]
Steuer abziehen
U
مالیات کم کردن
[ از درآمد یا بهای کالایی]
Damit erübrigte sich ein Stichprobenverfahren.
U
بنابر این نمونه برداری دیگر لازم نبود.
Unkosten von der Steuer absetzen
U
هزینه های جانبی را از مالیات کسر کنند
alle Zollgebühren und Abgaben tragen
U
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
Inklusive Steuer und Versicherung?
U
مالیات و بیمه شاملش
[نرخ کرایه]
می شود؟
alle sonstigen Abgaben
U
همه مالیات ها و حقوق گمرکی های دیگر
ausschließlich Mehrwertsteuer
U
مالیات بر ارزش افزوده شامل نمی شود
Steuern abführen
[entrichten]
U
مالیات پرداختن
[مثال کارفرما]
[امور اداری]
Nacherklärung
{f}
U
افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
Selbstanzeige
{f}
U
افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
Briefkastenfirma im steuergünstigen Ausland
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
Die Mehrwertsteuer ist gesondert auszuweisen.
U
مالیات بر ارزش افزوده باید جداگانه نشان داده شود.
Die Preise verstehen sich inklusive Mehrwertsteuer und Bedienung.
U
منظور از قیمتها شامل مالیات بر ارزش افزوده و سرویس می باشد.
Selbstanzeige erstatten
U
تسلیم کردن افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
eine Nacherklärung einreichen
U
تسلیم کردن افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
Steuerrecht
{n}
U
افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
[قانون]
[اصطلاح رسمی]
Unterwegs ist Fotografieren strengstens verboten, man befindet sich schließlich auf Militärgelände.
U
در بین راه عکس برداری شدیدا ممنوع است، چرا که آدم در محوطه نظامی حضور دارد.
Erhebung
{f}
[über]
U
نمونه برداری
[نمونه گیری]
[نظر خواهی ]
[جامعه شناسی]
Netto
{n}
U
خالص
[قیمت یا وزن یا دستمزد]
[دستمزد یا حقوق پس از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
Umfrage
{f}
U
نمونه برداری
[نمونه گیری]
[نظر خواهی ]
Befragung
{f}
U
نمونه برداری
[نمونه گیری]
[نظر خواهی ]
netto verdienen
U
خالص دریافتن
[دریافتن مزد پس از کسر مالیات و غیره ]
netto bekommen
U
خالص دریافتن
[دریافتن مزد پس از کسر مالیات و غیره ]
einschätzen
U
ارزیابی کردن
[سنجیدن]
[مالیات بستن]
[به خراج گذاردن بر ]
[تعیین کردن ]
[بستن ]
erheben
U
ارزیابی کردن
[سنجیدن]
[مالیات بستن]
[به خراج گذاردن بر ]
[تعیین کردن ]
[بستن ]
feststellen
U
ارزیابی کردن
[سنجیدن]
[مالیات بستن]
[به خراج گذاردن بر ]
[تعیین کردن ]
[بستن ]
taxieren
U
ارزیابی کردن
[سنجیدن]
[مالیات بستن]
[به خراج گذاردن بر ]
[تعیین کردن ]
[بستن ]
etwas
[Akkusativ]
abschätzen
U
چیزی را ارزیابی کردن
[سنجیدن]
[مالیات بستن بر چیزی]
[به خراج گذاردن بر چیزی ]
[تعیین کردن چیزی]
[چیزی را بستن ]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com