Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Jedes weitere Wort erübrigt sich. U هر اظهار نظر بیشتری زیادی است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wenn ich es mir recht überlege U پس ازتامل بیشتری
oder nein U پس ازتامل بیشتری
eher <adv.> U با میل بیشتری [ ترجیحا ]
Weitere Veranlassungen würden sich dann erübrigen. U لازم نیست اقدام بیشتری کرد.
Angabe {f} U اظهار
Bekundung {f} U اظهار
Aussage {f} U اظهار
Ausspruch {m} U اظهار
Darlegung {f} U اظهار
Deklaration {f} U اظهار
Behauptung {f} U اظهار
Ein weiterer Anstieg gilt als unwahrscheinlich. U افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
Ausdrucksweise {f} U نحوه اظهار
genannt <adj.> <past-p.> U اظهار شده
Danksagung {f} U اظهار تشکر
Bemerkung {f} U اظهار نظر
Beileid {n} U اظهار تاسف
Entgegenkommen {n} U اظهار لطف
Bejahung {f} U اظهار قطعی
Beurteilung {f} U اظهار نظر
Sie leben den größten Teil des Jahres im Ausland. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
einen Kommentar abgeben U اظهار نظر کردن
bedauern U اظهار تاسف کردن
zum Ausdruck bringen U اظهار [عقیده] کردن
Zollerklärung {f} U اظهار نامه گمرکی
vorstehend genannt <adj.> U اظهار شده در بالا
vorgenannt <adj.> U اظهار شده در بالا
obengenannt <adj.> U اظهار شده در بالا
oben genannt <adj.> U اظهار شده در بالا
obenerwähnt <adj.> U اظهار شده در بالا
oben erwähnt <adj.> U اظهار شده در بالا
oben aufgeführt <adj.> U اظهار شده در بالا
Zollanmeldung {f} U اظهار نامه گمرکی
Sie weigerte sich verschämt, noch mehr zu verraten. U او [زن] محجوبانه قبول نکرد چیز بیشتری درباره اش بیان کند.
die Steuererklärung abgeben U اظهار نامه مالی را تحویل دادن
aussprechen U اظهار نظر دادن [سخن گفتن]
sagen U اظهار نظر دادن [سخن گفتن]
äußern U اظهار نظر دادن [سخن گفتن]
etwas geben U اظهار نظر دادن در باره چیزی
etwas erteilen U اظهار نظر دادن در باره چیزی
sich [zu etwas] äußern U اظهار نظر کردن [در مورد چیزی]
sich [zu etwas] einschalten U اظهار نظر کردن [در مورد چیزی]
Zu den vorgeschlagenen Änderungen brauchen wir, glaube ich, mehr Informationen. U در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
übermäßig <adv.> U زیادی
allzu [sehr] <adv.> U زیادی
Auswuchs {m} U گوشت زیادی
etliche U عده زیادی
mehrere U عده زیادی
mancherlei U عده زیادی
Füllwort {n} U حرف زیادی
mit einem Großaufgebot <adv.> U با یک نیروی زیادی
etwas einstreichen U پول [زیادی] در آوردن
abräumen U پول [زیادی] در آوردن
eine ganze Menge Leute U عده زیادی از مردم
eine ganze Anzahl Leute U عده زیادی از مردم
unendlich viele U تعداد بسیار زیادی
absahnen U پول [زیادی] در آوردن
das Maul aufreißen <idiom> U زیادی حرف زدن
Nicht wenige ... U تعداد زیادی [از مردم]
überschätzen U زیادی تخمین زدن
einstreifen U پول [زیادی] در آوردن [دراتریش]
abcashen U پول [زیادی] در آوردن [دراتریش]
Viele Leute wurden verletzt. U مردم زیادی آسیب دیدند.
so viele; dass ... U آنقدر زیاد که ... [به تعداد زیادی که ...]
Es ist viel los. U اینجا فعالیتهای زیادی [گوناگونی] است.
Großaufgebot {n} U تعداد زیادی [از افراد پلیس و یا غیره]
das Land vor große Probleme stellen U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
das Land vor große Probleme stellen U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
Sie wollen wohl Ärger? U مگر سرت به گردنت [تنت] زیادی می کند؟
Der Koch ist recht großzügig mit dem Salz. U آشپز خیلی زیادی از نمک استفاده می کند.
sehr zu Jemands Ärger U برای کسی دچار غم و غصه زیادی شدن
Er nahm seinem Gegenüber beim Poker große Summen ab. U او [مرد] در بازی پوکر پول زیادی از رقیبش برد.
abtischen U پول [زیادی] بدون ملاحظه به دیگران در آوردن [در سوییس]
Die Touristen sind in diesem Sommer massenweise ausgeblieben. U این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
Charakterstück {n} U اثر نمایشی [که در آن به شخصیت بازیگران اهمیت زیادی داده می شود]
Die Anwesenheit ihres Lehrers bereitete ihr einiges Unbehagen. U بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
Der Körper [Kreislauf] von Sportlern ist in hohem Maße belastbar. U بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
das Rad noch einmal erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
das Rad neu erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
Er hat schon längst seine Dienstzeit in der Firma abgemacht. U او [مرد] مدت زیادی است که خدمت خود را در کارخانه کاملا انجام داده است.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com