Deudic | سلول خورشیدی | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی


Total search result: 14 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Solarzelle {f} U	سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
	photovoltaische Zelle {f} U	سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Dendrit {m} U	دندریت [شاخه های سلول عصبی که تحریکات را به سلول های عصبی می رسانند]
	Solarenergie {f} U	انرژی خورشیدی
	Sonnenstrom {m} U	نیروی خورشیدی
	Taschenrechner {m} mit Solarzellen U	ماشین حساب جیبی خورشیدی
	Sonnensystem {n} U	منظومه خورشیدی [ستاره شناسی]
	Eizelle {f} U	سلول تخم
	Einzelzelle {f} U	سلول یک نفره [زندان]
	Klausur {f} U	سلول تارکان دنیا [دین]
	Eukaryot {m} U	موجود زنده دارای هسته و دیوار سلول
	Chromatin {n} U	کروماتین [ماده رنگ پذیر هسته سلول]
	Chimäre {f} U	عضوی که از سلول های مختلف ساخته شده [بیولوژی]
	Chromosom {n} U	کروموزوم [ترکیبی در هسته سلول انسان و حیوان که منتقل کننده صفات ارثی است]

Recent search history

Forum search