Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
in den Schoß der Familie zurückkehren
U
به خانواده خود برگشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zurückkehren
U
برگشتن
zurücklaufen
U
برگشتن
nicht akzeptiert werden
[Scheck]
U
برگشتن
[چکی]
zurückkommen
U
برگشتن به وضعیت طبیعی
zurückkehren
U
برگشتن به وضعیت طبیعی
platzen
U
برگشتن چکی
[اصطلاح روزمره]
[zur Arbeit]
pendeln
U
رفتن و برگشتن
[از خانه به سر کار]
zurückkehren
U
برگشتن
[به جایی که از آنجا آمده اند]
umkehren
U
برگشتن
[به جایی که از آنجا آمده اند]
entstammen
U
سرچشمه گرفتن از. آمدن از، اصل چیزی برگشتن به
zurückkehren
U
برگشتن
[از جایی که دراصل آمده اند]
Familie
{f}
[Fam.]
U
خانواده
Familie
{f}
U
خانواده
Angehörige
{pl}
U
خانواده
Familienglück
{n}
U
سعادت خانواده
Familienkreis
{m}
U
جمع خانواده
[در]
Ernährer
{m}
U
سرپرست
[خانواده]
Familiengericht
{n}
U
دادگاه خانواده
Familienplanung
{f}
U
تنظیم خانواده
Familienzuwachs
{m}
U
ازدیاد خانواده
Familienvater
{m}
U
رییس خانواده
Familienrat
{m}
U
شورای خانواده
Familienmitglied
{n}
U
عضو خانواده
Familienforschung
{f}
U
پژوهش خانواده
Familienermäßigung
{f}
U
تخفیف برای خانواده
Familienminister
{m}
U
وزیر امور خانواده
Einfamilienhaus
{n}
U
خانه کوچک
[برای یک خانواده]
Familiennachzug
{m}
U
مهاجرت پیروی عضوهای خانواده
[اصطلاح رسمی ]
eine der angesehensten Familien
U
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
Beruf und Familie auf einen Nenner
[unter einen Hut]
bringen
U
به کار
[خود]
و خانواده
[در منزل]
همزمان رسیدگی کردن
Diese Familie scheint vom Pech verfolgt zu sein.
U
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
die traditionelle Mittelschicht
U
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
Was hält die traditionelle Mittelschicht von dieser Politik?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Unterbringung
{f}
bei einer Gastfamilie
U
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
Unterkunft
{f}
bei einer Gastfamilie
U
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
Weichensteller
{m}
U
دروازه بان
[برای مثال دکتر خانواده که پیشنهاد تراپی یا تشخیص عیب شناسی می دهد]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com