Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Anschaffungspreis {m} U بهای تهیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Gesamtpreis {m} U بهای کامل
Durchschnittspreis {m} U بهای میانگین
Benzinpreis {m} U بهای بنزین
Briefporto {n} U بهای تمبر
verbilligte Karte! U کارت با بهای نازل!
verbilligte Karte! U کارت با بهای نازل
Bezugspreis {m} U بهای اشتراک [نشریه]
in Raten abzahlen U قسطی پرداختن [کمتراز بهای اصلی]
tilgen U قسطی پرداختن [کمتراز بهای اصلی]
Einbruch {m} U سقوط [مثال بهای سهم در بورس]
Steuer abziehen U مالیات کم کردن [ از درآمد یا بهای کالایی]
Wie viel kostet ein Zimmer für zwei Personen? U بهای یک اتاق برای دو نفر چقدر است؟
Brutto {n} U بهای کالا با مالیات [دستمزد یا حقوق قبل از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
Anstalt {f} U تهیه
Anschaffung {f} U تهیه
Beschaffung {f} U تهیه
Bestimmung {f} U تهیه
Versorgung {f} U تهیه
Besorgung {f} U تهیه
Fertigung {f} U تهیه
Anfertigung {f} U تهیه
Erstellung {f} U تهیه
Bereitung {f} U تهیه
Bezugswert {m} U ارزش تهیه
Bezugsquelle {f} U منبع تهیه
Anbieter {m} U تهیه کننده
Anschaffungswert {m} U ارزش تهیه
bereitgestellt <adj.> <past-p.> U تهیه شده
vorausgesetzt <conj.> U تهیه شده
bereitgestellt <past-p.> U تهیه شده
Auftreibung {f} U تهیه [پول]
Unterbringung {f} U تهیه جا [مسکن ]
Beherbergung {f} U تهیه جا [مسکن ]
lecker <adj.> U با سلیقه تهیه شده
wohlschmeckend <adj.> U با سلیقه تهیه شده
schmackhaft <adj.> U با سلیقه تهیه شده
Filmproduzent {m} U تهیه کننده فیلم
Beschaffungsamt {n} U مرکز تهیه و تدارک
Darstellung {f} U تهیه و تولید شیمی
Beschaffungsstelle {f} U مرکز تهیه و تدارک
Abfassung {f} U تهیه و تنظیم پیش نویس
etwas vor bereitstellen U چیزی را از قبل تهیه کردن
hausbacken <adj.> U در خانه ساخته [تهیه] شده
Bausparer {m} U کسی که برای تهیه مسکن پس انداز می کند
zu arm sein, um sich einen Telefonanschluss leisten zu können U بیش از اندازه تهیدست بودن که بتوانند یک خط تلفن تهیه بکنند
sich etwas verschaffen U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
etwas an Land ziehen U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
etwas aufreißen U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
Ansteckbukett {n} U دسته گلی که برای زدن روی مچ دست تهیه میشود [برای جشن فارغ التحصیل از دبیرستان]
die Tagesordnung aufstellen [festsetzen] U برنامه کار را آماده کردن [تهیه کردن]
sorgen [für] U عرضه کردن [تهیه کردن]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com