Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
obwohl <conj.> U با وجود اینکه
obgleich <conj.> U با وجود اینکه
obschon <conj.> U با وجود اینکه [اصطلاح رسمی ]
wenngleich <conj.> U با وجود اینکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trotz [Genitiv] [Dativ] <prep.> با وجود
Existenz {f} U وجود
Dasein {n} U وجود
Bestehen {n} U وجود
Existenzberechtigung {f} U حق وجود
aber <conj.> U با وجود این
Faktum {n} U وجود مسلم
da sein U وجود داشتن
Existenzphilosophie {f} U وجود گرایی
bestehen U وجود داشتن
vorkommen U وجود داشتن
Trotzdem U با این وجود
mit aller <adv.> U با [وجود] همه
bei aller <adv.> U با [وجود] همه
Existenzfrage {f} U مسئله وجود
gegenwärtig sein U وجود داشتن
trotz allem U با وجود همه [چیز]
aber trotzdem U اما با وجود این
trotz alledem U با وجود همه [چیز]
Deismus {m} U اعتقاد به وجود خدا
Gibt es eine günstigere Variante? U ارزانترش وجود دارد؟
Deist {m} U قائل به وجود خدا
Gibt es einen Nachtzug? U قطار شبانه وجود دارد؟
Gibt es einen Schnellzug? U قطارویژه تندرو وجود دارد؟
Gibt es einen Direktzug? U یک قطار مستقیم وجود دارد؟
es mangelt an etwas [Dativ] U کمبود چیزی وجود دارد
es besteht [ herrscht] Mangel an etwas [Dativ] U کمبود چیزی وجود دارد
an Geister glauben U به وجود ارواح عقیده داشتن
seinen Warnungen zum Trotz U با وجود همه هشدارهای او [مرد]
Es gibt ... U اینجا ... وجود دارد [دارند]
nicht klüger sein als zuvor [vorher] <idiom> U ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
Keine Regel ohne Ausnahme. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Kein Anschluss unter dieser Nummer. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
Es besteht kein Grund zur Besorgnis. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
Gibt es einen späteren Zug? U یک قطار که دیرتر برود وجود دارد؟
Gibt es einen früheren Zug? U یک قطار که زودتر برود وجود دارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Kinder? U تخفیف برای بچه ها وجود دارد؟
Es besteht kein Grund zur Sorge. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
Seit wann besteht das Problem? U از چه زمانی این مشکل وجود دارد؟
Auf 260 Einwohner kommt ein Arzt. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
Es besteht kein Anlass, etw. zu tun. U دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
Sosehr er sich auch bemühte, ... U با این وجود که او [مرد] سخت تلاش کرد ...
Gibt es eine Ermäßigung für Wochenende? U تخفیف برای آخر هفته وجود دارد؟
Gibt es eine Ermäßigung für Vorverkauf? U تخفیف برای پیش فروش وجود دارد؟
Es besteht keine Gefahr, dass sich das wiederholt. U خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
Kein Wechselgeld. U پول خرد وجود ندارد. [برای پس دادن]
Keine Rückgabe. U پول خرد وجود ندارد. [برای پس دادن]
Kein Rückgeld. U پول خرد وجود ندارد. [برای پس دادن]
Ach, was soll's! U اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
obwohl <conj.> U با اینکه
trotz [Genitiv] [Dativ] <prep.> با اینکه
allerdings <adv.> U با اینکه
um ... zu U تا [اینکه ]
außer wenn <conj.> U جز اینکه
wenn nicht <conj.> U جز اینکه
es sei denn, dass <conj.> U جز اینکه
um zu ... U تا [اینکه ]
obgleich <conj.> U با اینکه
wenngleich <conj.> U با اینکه
Dreieinigkeit {f} U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Gibt es Sonderangebote für diese Reise? U معامله باصرفه برای این سفر وجود دارد؟
Dreifaltigkeit {f} U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Trinität {f} U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Da steckt mehr dahinter. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
anstatt dessen U بجای اینکه
unter dem Vorbehalt, dass ... U به شرط اینکه ....
ohne dass <conj.> U مگر اینکه
weil <conj.> U برای اینکه
deswegen <conj.> U برای اینکه
da <conj.> U برای اینکه
denn <conj.> U برای اینکه
um zu ... U برای [اینکه]
um ... zu U برای [اینکه]
sondern <conj.> U مگر اینکه
sondern <conj.> U بدون اینکه
außer dass <conj.> U مگر اینکه
außer dass <conj.> U بدون اینکه
ohne dass <conj.> U بدون اینکه
ohne zu <conj.> U مگر اینکه
ohne zu <conj.> U بدون اینکه
außer wenn <conj.> U مگر اینکه
wenn nicht <conj.> U مگر اینکه
es sei denn, dass <conj.> U مگر اینکه
sobald <adv.> U به محض اینکه
Ich glaube, daran besteht kein Zweifel. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
was ... anbelangt U درباره ... [با توجه به اینکه... ]
obschon <conj.> U با اینکه [اصطلاح رسمی ]
um nicht zu sagen... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
statt ... zu tun U بجای اینکه انجام بدهند
anstatt zu arbeiten U بجای اینکه او کار بکند
Zum Zeichen, dass ich dich liebe. U به نشانه اینکه دوست دارم.
bei aller Liebe <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
Obwohl er mir nichts bedeutet ... U با اینکه او برای من بی اهمیت است ...
Gibt es hier Altertümer? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
das Rad neu erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
das Rad noch einmal erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
anstatt, dass er arbeitet U بجای اینکه او [مرد] کار بکند
ohne Spuren zu hinterlassen <adv.> U بدون اینکه ردی باقی بگذارد
statt wie bisher ... U بجای اینکه همینطور که تا به حال بوده ....
Je nachdem, wie spät wir ankommen ... U بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
als ob [Konjunktiv] U مثل اینکه [همراه با وجه شرطی]
Dualismus {m} U اعتقاد به اینکه تن و خرد دو هستی جداگانه هستند
Es ist schön dich wiederzusehen. U خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
falls [vom Arzt] nicht anders verordnet U مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
Es ist noch Zeit, bis ich gehe. U هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
vorbehaltlich anderweitiger Regelung U مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
Wenn ich sie sehe, gibt es mir einen Stich. U وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
Ich mag Fußball, obwohl ich oft unterwegs bin. U با اینکه من اغلب در سفر هستم من فوتبال دوست دارم.
ohne einen Finger krumm zu machen U بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
ohne einen Finger krumm zu machen U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
Jemandem wegen des Zuspätkommens Vorwürfe machen U کسی را بخاطر اینکه دیر آمده سرزنش کردن
die Arbeit abbrechen. U ازکار [بدون اینکه به پایان برسند ] دست بکشند.
Ohne die Bedeutung dieser Frage schmälern zu wollen, möchte ich ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
Ich kann mich noch erinnern, auch wenn [wiewohl] es schon lange her ist. [wenn es auch schon lange her ist.] U با اینکه خیلی وقت از آن گذشته است من هنوز به خاطرش دارم.
als <conj.> U مانند [چون] [بعنوان] [بطوریکه] [چنانکه] [نظر به اینکه] [در نتیجه]
Wie wärs, wenn wir mal zusammen ausgehen? U نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
Wie zeige ich ihr ohne Worte, dass ich verliebt bin U چطور بدون اینکه حرفی بزنم به او [زن] نشون بدم که عاشق شدم؟
Die Abnahme erfolgt, sobald die Arbeiten abgeschlossen sind. U پس از اینکه اعمال به پایان رسیدند قبولی حواله صورت می گیرد. [ حقوق]
Jemanden als Geisel [fest] halten U کسی را در توقیف نگاه داشتن تا اینکه با دادن فدیه او را آزاد کنند
Jemanden erpressen U کسی را در توقیف نگاه داشتن تا اینکه با دادن فدیه او را آزاد کنند
Ich muss noch einige Dinge erledigen, bevor wir uns treffen. U من باید هنوز به چندتا کار برسم قبل از اینکه با هم ملاقات کنیم.
Maßnahmen ergreifen, um solche Praktiken zu unterbinden U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
Es ist lieb, dass du dir Sorgen machst, aber es geht mir gut. U خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
Dämpfe nicht einatmen, auch wenn kein Geruch wahrnehmbar. [Sicherheitshinweis] U نفس به داخل نکشید با اینکه هیچ بویی قابل حس نیست. [نکته ایمنی]
Er kam ums Leben, als sein Fallschirm versagte. U بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
sich berieseln lassen U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
Kurz vor dem Zugriff der Polizei gelang ihnen die Flucht. U چند دقیقه قبل از اینکه پلیس هجوم بیاورد آنها موفق شدند فرار بکنند.
Wegen der häufigen Fehlalarme wird im Ernstfall niemand reagieren. U بخاطر اینکه بارها اعلام خطر دروغ است هیچکس در موقعیت جدی واکنش نمی کند.
Sie lehnte mehrere Lokale ab, bis wir uns auf eines einigen konnten. U او [زن] چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
Anstatt vorhandene Formen bloß abzuwandeln, sucht sie neue Lösungen. U به جای اینکه طرح های موجود را فقط اصلاح کند او [زن] به دنبال راه حل های تازه می رود.
Wenn man bedenkt, dass er Fußball erst zwei Jahre spielt, macht er es gut. U با ملاحظه به اینکه او تنها دو سال است که فوتبال بازی می کند قشنگ بازی می کند.
zur Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
zu Ihrer Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com