Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
schmarotzen
U
بار دیگران شدن
zu Lasten der Gesellschaft leben
U
بار دیگران شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
abtischen
U
پول
[زیادی]
بدون ملاحظه به دیگران در آوردن
[در سوییس]
sich am Unglück anderer laben
U
از بدبختی دیگران لذت بردن
schadenfroh sein
U
از بدبختی دیگران لذت بردن
beiseite
<adv.>
U
بکنار
[بیک طرف]
[جداگانه]
[جدا از دیگران ]
zur Seite
<adv.>
U
بکنار
[بیک طرف]
[جداگانه]
[جدا از دیگران ]
die Fäden in der Hand haben
<idiom>
U
دیگران را آلت قراردادن
eigenständig
<adj.>
U
بدون کمک دیگران
[با اختیار خود]
ohne Hilfe
<adj.>
U
بدون کمک دیگران
[با اختیار خود]
ohne Unterstützung
<adj.>
U
بدون کمک دیگران
[با اختیار خود]
ganz allein
<adj.>
U
بدون کمک دیگران
[با اختیار خود]
Sein Glück besteht darin, anderen zu helfen.
U
خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
sich um etwas
[Akkusativ]
raufen
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
sich um etwas reißen
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
Was sagen die anderen?
U
دیگران چه می گویند؟
Jemanden in die Reihe bringen
U
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
nicht in die Reihe gehören
<idiom>
U
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
Anteil
{m}
U
اندازه چیزی در برابر با دیگران
Verhältnis
{n}
U
اندازه چیزی در برابر با دیگران
Proportion
{f}
U
اندازه چیزی در برابر با دیگران
Ausmaß
{n}
U
اندازه چیزی در برابر با دیگران
Quote
{f}
U
اندازه چیزی در برابر با دیگران
Sie hat mehr Schuld als die anderen.
U
او
[زن]
بیشتر از دیگران گناه کار
[مقصر]
است.
Diese Hose sieht kein bisschen anders aus als die anderen.
U
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
Seid leise, damit ihr die anderen nicht aufweckt.
U
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
Verletzung
{f}
U
تجاوز به حقوق دیگران
Verstoß
{m}
U
تجاوز به حقوق دیگران
Bruch
{m}
U
تجاوز به حقوق دیگران
Missachtung
{f}
U
تجاوز به حقوق دیگران
Übertretung
{f}
U
تجاوز به حقوق دیگران
Aufführung
{f}
اجرا
[نمایش یا کنسرت درمقابل دیگران]
Absonderung
{f}
U
جدا نگهداری
[بیمار از دیگران]
Ich wollte Zelten gehen, aber die anderen waren gleich dagegen.
U
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
verletzen
U
تجاوز کردن
[به حق دیگران]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com