Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Es ist viel los.
U
اینجا فعالیتهای زیادی
[گوناگونی]
است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Was haben Sie hier zu suchen?
U
اینجا چه می خواهید؟
[آمده اید اینجا برای چه؟]
Abhilfemaßnahmen ergreifen
U
انجام دادن فعالیتهای کمکی
[درمانی]
Abhilfe schaffen
U
انجام دادن فعالیتهای کمکی
[درمانی]
sich mit Jemandem
[zu gemeinsamen Aktiviäten]
treffen
U
با کسی
[برای فعالیتهای اشتراکی]
ملاقات کردن
hierzulande
<adv.>
U
در اینجا
hier
<adv.>
U
اینجا
hier zu Lande
<adv.>
U
در اینجا
Ich kann es von hier sehen.
U
از اینجا میبینمش.
Von hier ab
U
از اینجا
[به جلوتر]
Halten Sie hier.
U
اینجا بایستید.
bis zur Mauer hin.
U
[از اینجا]
تا دیوار.
Gefällt es dir hier?
U
از اینجا خوشت می آد؟
Lass uns raus hier!
U
برویم از اینجا بیرون!
Er ist nicht da.
U
او
[مرد]
اینجا نیست.
Ich bin fremd hier.
U
من اینجا غریبه هستم.
Hinaus mit ihnen!
U
بروند بیرون
[از اینجا]
!
so weit
U
اینقدر
[تا اینجا ]
[تا اکنون]
bis hierher
U
اینقدر
[تا اینجا ]
[تا اکنون]
Hier wohne ich.
U
اینجا من زندگی میکنم.
Bitte hier anstellen.
U
لطفا اینجا صف بگیرید.
Hier erhältlich.
U
اینجا می توانید بگیرید.
Nicht rauchen.
U
[اینجا]
سیگار نکشید.
Hier warten.
U
اینجا منتظر بشوید.
bis jetzt
U
اینقدر
[تا اینجا ]
[تا اکنون]
Wo ist das nächste Kasino?
U
نزدیکترین کازینو به اینجا کجاست؟
Bitte hier warten.
U
لطفا اینجا صبر کنید.
Der Bus nach ... hält hier an.
U
اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
Es gibt ...
U
اینجا ... وجود دارد
[دارند]
Gibt es Parkplätze in der Nähe?
U
پارکینگ نزدیک به اینجا هست؟
Ich bin seit fünf Tagen hier.
U
من پنج روز که اینجا هستم.
Begriff hier eingeben!
واژه را اینجا وارد کنید!
Wie komme ich zur Autobahn?
U
چطور از اینجا به شاهراه بروم؟
Ich muss hier aussteigen.
U
باید اینجا پیاده بشوم.
Sind Sie auf Geschäftsreise?
U
کاری دارید اینجا؟
[تجارت]
Darf ich hier sitzen?
U
اجازه دارم اینجا بنشینم؟
Es ist immer etwas los!
U
اینجا همیشه خبری است!
Ich bin seit fünf Tagen hier.
U
پنج روزه که من اینجا هستم.
Klar so weit?
U
تا اینجا همه چیز را می فهمی ؟
Sind wir vollzählig?
U
همه کاملا اینجا هستند؟
Ich fühle mich wie das fünfte Rad am Wagen.
U
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
Du hast hier nichts zu suchen!
U
تو بیخود می کنی اینجا باشی !
Er hat sich Hals über Kopf auf den Weg hierher gemacht.
U
او
[مرد]
با کله اینجا آمد.
Hier umsteigen nach Basel?
U
به بازل اینجا عوض کنم؟
[روزمره]
Darf ich hier essen?
U
اجازه دارم اینجا غذا بخورم؟
So weit die Theorie.
U
تا اینجا راجع به این فرضیه بس است .
Es ist nichts Besonderes los.
U
اینجا خبر
[اتفاق]
ویژه ای نیست.
Bitte halten Sie für einen Moment hier.
U
لطفا یک لحظه اینجا صبر کنید.
Da
[hier]
scheiden sich die Geister.
U
در اینجا افکار
[نظریه ها]
با هم فرق می کنند.
Hier riecht es nach alten Leuten.
U
اینجا بوی آدمای قدیمی رو میده.
Bitte halten Sie für 10 Minuten hier.
U
لطفا ۱۰ دقیقه اینجا صبر کنید.
Spricht jemand hier Persisch?
U
کسی اینجا فارسی حرف میزند؟
Darf ich hier parken?
U
اجازه دارم
[می توانم]
اینجا پارک کنم؟
Hier entwerten.
U
بلیط
[کارت پارکینگ]
را اینجا باطل کنید.
Es hat mich niemand geschickt, ich bin aus eigenem Antrieb hier.
U
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Der Kratzer
[die Beule]
war schon hier.
U
خراش
[فرورفتگی در اثرضربه]
از قبل اینجا بود.
allzu
[sehr]
<adv.>
U
زیادی
übermäßig
<adv.>
U
زیادی
'Ich bin spätestens um Mitternacht wieder da.' 'Versprochen?' 'Ja.'
U
من منتهی تا نیمه شب به اینجا بر میگردم. قول میدی؟ بله.
etliche
U
عده زیادی
mehrere
U
عده زیادی
mancherlei
U
عده زیادی
Füllwort
{n}
U
حرف زیادی
Auswuchs
{m}
U
گوشت زیادی
mit einem Großaufgebot
<adv.>
U
با یک نیروی زیادی
Nun, da wir vollzählig
[versammelt]
sind, können wir ja anfangen.
U
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Bei uns gibt es so etwas nicht, sehr wohl aber in Deutschland.
U
ما همچه چیزهایی اینجا نداریم ولی در آلمان می کنند یا هست.
Wie lange darf ich hier parken?
U
برای چند مدت اجازه دارم اینجا پارک کنم؟
Der Chef, der den Laden hier schmeißt
[schupft]
.
U
این رییس که اینجا کارها را اداره می کند یا می چرخاند
[در اتریش]
unendlich viele
U
تعداد بسیار زیادی
Nicht wenige ...
U
تعداد زیادی
[از مردم]
absahnen
U
پول
[زیادی]
در آوردن
abräumen
U
پول
[زیادی]
در آوردن
überschätzen
U
زیادی تخمین زدن
etwas einstreichen
U
پول
[زیادی]
در آوردن
eine ganze Menge Leute
U
عده زیادی از مردم
eine ganze Anzahl Leute
U
عده زیادی از مردم
das Maul aufreißen
<idiom>
U
زیادی حرف زدن
Gibt es hier Altertümer?
U
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
Viele Leute wurden verletzt.
U
مردم زیادی آسیب دیدند.
so viele; dass ...
U
آنقدر زیاد که ...
[به تعداد زیادی که ...]
einstreifen
U
پول
[زیادی]
در آوردن
[دراتریش]
abcashen
U
پول
[زیادی]
در آوردن
[دراتریش]
Großaufgebot
{n}
U
تعداد زیادی
[از افراد پلیس و یا غیره]
Jedes weitere Wort erübrigt sich.
U
هر اظهار نظر بیشتری زیادی است.
Wir betrachten es als große Ehre, Sie heute abend hier bei uns begrüßen zu dürfen.
U
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
sehr zu Jemands Ärger
U
برای کسی دچار غم و غصه زیادی شدن
Sie wollen wohl Ärger?
U
مگر سرت به گردنت
[تنت]
زیادی می کند؟
das Land vor große Probleme stellen
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
das Land vor große Probleme stellen
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
Der Koch ist recht großzügig mit dem Salz.
U
آشپز خیلی زیادی از نمک استفاده می کند.
Die Touristen sind in diesem Sommer massenweise ausgeblieben.
U
این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
abtischen
U
پول
[زیادی]
بدون ملاحظه به دیگران در آوردن
[در سوییس]
Er nahm seinem Gegenüber beim Poker große Summen ab.
U
او
[مرد]
در بازی پوکر پول زیادی از رقیبش برد.
Die Anwesenheit ihres Lehrers bereitete ihr einiges Unbehagen.
U
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
Charakterstück
{n}
U
اثر نمایشی
[که در آن به شخصیت بازیگران اهمیت زیادی داده می شود]
Der Körper
[Kreislauf]
von Sportlern ist in hohem Maße belastbar.
U
بدن
[گردش خون]
یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
Was geht denn hier ab?
U
اینجا چه خبر است؟
[وقتی قضیه نامفهوم است]
[اصطلاح روزمره]
das Rad noch einmal erfinden
<idiom>
U
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
das Rad neu erfinden
<idiom>
U
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
bisher
<adv.>
U
تا کنون
[تا این تاریخ ]
[تا اینجا]
[تا این درجه ]
[اینقدر]
bis dato
<adv.>
U
تا کنون
[تا این تاریخ ]
[تا اینجا]
[تا این درجه ]
[اینقدر]
[پیش از این]
[سابق بر این ]
[ اصطلاح رسمی]
bislang
<adv.>
U
تا کنون
[تا این تاریخ ]
[تا اینجا]
[تا این درجه ]
[اینقدر]
[پیش از این]
[سابق بر این ]
[ اصطلاح رسمی]
Er hat schon längst seine Dienstzeit in der Firma abgemacht.
U
او
[مرد]
مدت زیادی است که خدمت خود را در کارخانه کاملا انجام داده است.
bis jetzt
<adv.>
U
تا کنون
[تا این تاریخ ]
[تا اینجا]
[تا این درجه ]
[اینقدر]
[پیش از این]
[سابق بر این ]
bis heute
<adv.>
U
تا کنون
[تا این تاریخ ]
[تا اینجا]
[تا این درجه ]
[اینقدر]
[پیش از این]
[سابق بر این ]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com