Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Klausur
{f}
U
امتحان کتبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Klausur
{f}
U
امتحان کتبی با ناظر
eine Klausur schreiben
U
امتحان کتبی نوشتن
Other Matches
Kündigungsschreiben
{n}
U
استعفای کتبی
Bewerbungsschreiben
{n}
U
درخواست کتبی
Antragsformular
{n}
U
برگه درخواست کتبی
entgegenen
U
پاسخ دادن
[جواب کتبی]
Bettelbrief
{m}
U
تقاضای کتبی برای گرفتن پول
vermachen
U
به وسیله وصیت کتبی مالی را به ارث گذاشتن
hinterlassen
U
به وسیله وصیت کتبی مالی را به ارث گذاشتن
Untersuchung
{f}
U
امتحان
Examen
{n}
U
امتحان
Prüfung
{f}
U
امتحان
Test
{m}
U
امتحان
Tests
{pl}
U
امتحان ها
ungeprüft
<adj.>
U
امتحان نشده
Aufnahmeprüfung
{f}
U
امتحان ورودی
Fachprüfung
{f}
U
امتحان تخصصی
Examinator
{m}
U
امتحان کننده
nicht verifiziert
<adj.>
U
امتحان نشده
versuchen
U
امتحان کردن
Versuch
{m}
U
امتحان
[پزشکی]
Untersuchung
{f}
U
امتحان
[پزشکی]
Erprobung
{f}
U
امتحان
[پزشکی]
nicht überprüft
<adj.>
U
امتحان نشده
erfolgreich ablegen
U
قبول شدن - امتحان -
Abitur
{n}
U
امتحان نهایی دبیرستان
sich
[Dativ]
etwas
[Interessantes]
[einmal]
ansehen
U
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
sich
[Dativ]
etwas
[Interessantes]
[einmal]
anschauen
U
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
die Physikprüfung bestehen
U
در امتحان فیزیک قبول شدن
in Physik durchkommen
U
در امتحان فیزیک قبول شدن
etwas anprobieren
U
چیزی را برای امتحان پوشیدن
die Fahrprüfung ablegen
U
امتحان - عملی - رانندگی را گرفتن
Hand und Fuß haben
<idiom>
U
از امتحان درست درآمدن
[اصطلاح مجازی]
Der Wagen konnte nicht abgenommen werden.
U
خودرو امتحان جواز صلاحیت در جاده را رد شد.
Ich sehe diese Prüfung als Herausforderung.
U
من این امتحان را بعنوان چالش می بینم.
zu neuen Ufern aufbrechen
<idiom>
U
چیزی
[روشی ]
کاملا متفاوت امتحان کردن
ein Fahrzeug abnehmen lassen
U
خودرویی را برای جواز
[صلاحیت در]
جاده امتحان کردن
abschreiben
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
abgucken
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
absehen
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
übernehmen
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
spicken
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
A- Du meinst ich sollte zwei Tage für die Prüfung üben, um sie zu bestehen. Ich werde drei Tage dafür üben. B- Dann, nur zu!
U
الف - منظورت اینست که من باید دو روز تمرین کنم تا امتحان را قبول بشوم. من سه روز تمرین خواهم کرد. ب - خوب پس خدا بیشتر قدرت بده!
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com