Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
elektronische Übermittlung von Berichten
U
ارسال الکترونیکی گزارش ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Bekanntgabe
{f}
U
گزارش
Rechenschaft
{f}
U
گزارش
Erstattung
{f}
U
گزارش
Meldung
{f}
[über]
U
گزارش
Report
{m}
U
گزارش
Bericht
{m}
U
گزارش
Chronik
{f}
U
گزارش نامه
Wetterbericht
{m}
U
گزارش هواشناسی
Bildreportage
{f}
U
گزارش مصور
Ente
{f}
U
گزارش نادرست
Exklusivbericht
{m}
U
گزارش انحصاری
Fernsehbericht
{m}
U
گزارش تلویزیونی
Filmreportage
{f}
U
گزارش مصور
Filmreportage
{f}
U
گزارش سینمایی
Bildbericht
{m}
U
گزارش مصور
Berichtsjahr
{n}
U
سال گزارش
Pressebericht
{m}
U
گزارش خبری
berichten
U
گزارش دادن
laut des Berichts
[laut Bericht]
U
طبق گزارش
sich melden
[bei einer Stelle]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
erklären
U
گزارش و توضیح دادن
Medienbericht
{m}
U
گزارش رسانه های خبری
Börsenbericht
{m}
U
گزارش بورس
[سهام و ارز]
Bankausweis
{m}
U
گزارش علنی وضعیت بانکی
Rechenschaft ablegen
[über]
U
گزارش و توضیح دادن
[در باره ]
ohne Beanstandung
[Prüfberichtsvermerk]
U
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
Chronik
{f}
U
گزارش وقایع به ترتیب تاریخ وقوع
nach Medienberichten
U
طبق گزارش رسانه های خبری
Medienberichten zufolge
U
طبق گزارش رسانه های خبری
Vielen Dank für das Aufzeichnen der Traces.
U
خیلی ممنونم برای ذخیره سازی گزارش ها.
Die Tagesschau
U
نگاه روز ، اسم روزنامه یا تلویزیون که گزارش را اهدا میکند
Email
{f}
U
پست الکترونیکی
Elektronenmikroskop
{n}
U
میکروسکوپ الکترونیکی
etwas verteidigen
[Arbeit, Projekt, Ergebnisse...]
U
از چیزی دفاع کردن
[ گزارش نتایج پژوهش یا پروژه یا تز ...]
[دانشگاه ]
Als er sich anschickte, seinen Bericht vorzulegen, ....
U
هنگامی که او
[مرد]
شروع کرد گزارش خود را ارایه بدهد ...
Im Vergleich dazu wurden 2009 insgesamt 36 Fälle gemeldet.
U
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
Was ist die E-mail Adresse?
U
آدرس پست الکترونیکی
[هتل]
چه است؟
Ich werte die Traces morgen früh aus und gebe Ihnen dann ein Feedback.
U
من گزارش ها را فردا صبح زود بررسی می کنم و سپس به شما خبر می دهم.
E-Mail
{n}
U
پست الکترونیکی
[جنوب آلمان اتریش سوئیس]
Wer das Gelände unbefugt betritt, muss mit einer polizeilichen Anzeige rechnen.
U
هر کسی که غیر مجاز وارد شود به پلیس گزارش داده می شود.
Beschickung
{f}
U
ارسال
Absendung
{f}
U
ارسال
Übertragung
{f}
U
ارسال
Aussendung
{f}
U
ارسال
Einsendung
{f}
U
ارسال
Expedition
{f}
U
ارسال
Abfertigung
{f}
U
ارسال
versandkostenfrei
<adj.>
U
ارسال رایگان
versandkostenfrei
<adj.>
U
ارسال مجانی
zu liefern
<adj.>
U
قابل ارسال
schicken
U
ارسال داشتن
übergeben
<adj.>
<past-p.>
U
ارسال شده
Briefpost
{f}
U
ارسال نامه
Einsender
{m}
U
ارسال کننده
Expedient
{m}
U
ارسال کننده
paketversandfähig
<adj.>
U
قابل ارسال
lieferbar
<adj.>
U
قابل ارسال
zugestellt
[ausgeliefert]
<adj.>
<past-p.>
U
ارسال شده
Briefsendung
{f}
U
ارسال نامه
zu befreien
<adj.>
U
قابل ارسال
Warensendung
{f}
U
کالای ارسال شده
Sendung
{f}
U
کالای ارسال شده
Lieferung
{f}
U
کالای ارسال شده
Abfertigungsschalter
{m}
U
گیشه ارسال
[در فرودگاه]
mitkommen
U
با چیزی ارسال شدن
mit der Post mitkommen
U
با پست ارسال شدن
Versendung
{f}
U
کالای ارسال شده
Entsendung
{f}
U
ارسال
[اعزام]
[گسیل]
[فرستادن ]
Absenden
{n}
U
ارسال
[اعزام]
[گسیل]
[فرستادن ]
Verkauf und Versand durch Amazon
U
فروش و ارسال توسط آمازون
die Zahlung anmahnen
U
یادآوری کردن ارسال پرداخت
Versenden
{n}
U
ارسال
[اعزام]
[گسیل]
[فرستادن ]
Aufgeben
{n}
U
ارسال
[اعزام]
[گسیل]
[فرستادن ]
Abschicken
{n}
U
ارسال
[اعزام]
[گسیل]
[فرستادن ]
Die Lehrerin nahm ihm sein Handy ab, weil er im Unterricht Nachrichten verschickte.
U
آموزگار
[زن]
تلفن همراه او
[مرد]
را از او
[مرد]
گرفت چونکه او
[مرد]
سر کلاس پیغام الکترونیکی فرستاد.
Abrechnen
{n}
U
تنظیم و ارسال صورت حساب بدهی
Abrechnung
{f}
U
تنظیم و ارسال صورت حساب بدهی
Truppen in den Irak entsenden
U
نیروهای رزمی به عراق ارسال کردن
Rückantwort
{f}
U
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
Kanal
{m}
U
وسیله ای
[یا کسی]
که چیزی
[اطلاعات]
را ارسال میکند
Wir liefern nur gegen Vorauskasse
[Vorkasse]
.
U
ما منحصرا پس از پیش پرداخت
[کالا را]
ارسال میکنیم.
Senden Sie mir bitte Informationen zu ...
U
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
etwas
[bei Jemandem]
anmahnen
U
[به کسی]
یاد آوری بکنند چیزی را ارسال کند
etwas
[bei Jemandem]
urgieren
U
[به کسی]
یک یاد آوری در مورد چیزی ارسال کردن
[در اتریش ]
[اصطلاح رسمی]
Port
{m}
U
دریچه ای
[مدار و اتصالی]
که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد
[نرم افزار]
[رایانه شناسی]
Anschluss
{m}
U
دریچه ای
[مدار و اتصالی]
که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد
[نرم افزار]
[رایانه شناسی]
Das zweite Paket kommt vielleicht mit der zweiten Lieferung mit.
U
بسته دوم احتمالا با محموله دوم ارسال می شود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com