Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Der Bus hielt an, um zu tanken.
U
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Sie kam auf einen Sprung herein.
U
او
[زن]
آمد تو سری بزند
[برای دیدار کوتاه]
.
ohne einen Finger krumm zu machen
U
بدون اینکه به چیزی دستی بزند
[اصطلاح روزمره]
ein Ohrfeigengesicht haben
U
صورتی داشته باشد که آدم دوست دارد سیلی اش بزند
[اصطلاح روزمره]
Aussicht
{f}
U
چشم داشت
Autobus
{m}
U
اتوبوس
Autobus der Linie 8.
U
اتوبوس خط ۸.
Bus
{m}
U
اتوبوس
Buslinie
{f}
U
خط اتوبوس
Benzin
{n}
U
بنزین
erwartungsvoll
<adv.>
U
با چشم داشت
[با انتظار]
gespannt
<adv.>
U
با چشم داشت
[با انتظار]
mit dem Bus fahren
U
با اتوبوس رفتن
auf dem Bus fahren
U
با اتوبوس رفتن
Ich habe den Bus gefahren.
U
من اتوبوس را راندم.
Ich bin mit dem Bus gefahren.
U
من با اتوبوس رفتم.
Busverkehr
{m}
U
اتوبوس رانی
Autobushaltestelle
{f}
U
ایستگاه اتوبوس
Regionalbus
{m}
U
اتوبوس محلی
Busbahnhof
{m}
U
ایستگاه اتوبوس
Linienbus
{m}
U
اتوبوس شهری
Buslinienplan
{m}
U
نقشه خط اتوبوس
Linie
[Nummer]
{f}
U
شماره خط اتوبوس
Bushaltestelle
{f}
ایستگاه اتوبوس
Busfahrer
{m}
U
راننده اتوبوس
Benzinuhr
{f}
U
عقربه بنزین
Benzinkanister
{m}
U
حلب بنزین
Benzintank
{m}
U
مخزن بنزین
Benzinpreis
{m}
U
بهای بنزین
tanken
U
بنزین زدن
Tankkarte
{f}
U
کارت بنزین
Tankstelle
{f}
U
پمپ بنزین
Fernbus
{m}
U
اتوبوس راه دور
den Bus anhalten
U
جلوی اتوبوس را گرفتن
Busplan
{m}
U
برنامه زمانی اتوبوس
Sie können den Autobus benutzen.
U
شا میتوانید با اتوبوس بروید.
Ich brauche Benzin.
U
می خواهم بنزین بزنم.
Bleibenzin
{n}
U
بنزین سرب دار
Was für Benzin nimmt er?
U
چه نوع بنزین می پذیرد؟
Tankwart
U
کارگر پمپ بنزین
Sprit
{m}
U
بنزین
[اصطلاح روزمره]
bleifrei
[Benzin]
<adj.>
U
بدون سرب
[بنزین]
Das war abscheulich von ihm.
U
او
[مرد]
رفتار خیلی ناپسندی داشت.
Welcher Bus nach Potsdam?
U
کدام اتوبوس به پتسدام
[می رود]
؟
Ist der Zug
[Bus]
früh?
U
قطار
[اتوبوس]
زود است؟
umsteigen
U
عوض کردن
[قطار یا اتوبوس]
Ist der Zug
[Bus]
pünktlich?
U
قطار
[اتوبوس]
سر وقت است؟
Depot
{n}
U
توقفگاه اتوبوس یا تراموای شهر
Doppelstockomnibus
{m}
U
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
Stockbus
{m}
[Österreich]
U
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
Doppeldeckbus
{m}
U
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
Doppelstockbus
{m}
U
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
Doppeldeckerbus
{m}
U
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
Doppeldeckeromnibus
{m}
U
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
Stockautobus
{m}
[Österreich]
U
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
Wann fährt der Zug
[Bus]
nach ... ab?
U
قطار
[اتوبوس]
به ... کی حرکت می کند؟
Von wo fährt er
[Bus]
ab?
U
از کجا او
[ اتوبوس]
حرکت می کند؟
zum Bus laufen
[zum Bus rennen]
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
Der Bus nach ... hält hier an.
U
اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
Doppeldecker
{m}
اتوبوس دوطبقه
[حمل و نقل]
Die nächste Tankstelle?
U
پمپ بنزین نزدیک
[کجاست]
؟
Es war ganz anders als an meiner bisherigen Schule.
U
آنجا خیلی با مدرسه قبلی من فرق داشت.
Sie hatte eine tiefsitzende Abneigung gegen alles Fremde.
U
او
[زن]
تنفر ذاتی برای هر چیزی بیگانه داشت.
Welche Haltestelle für Lankwitz?
U
کدام ایستگاه
[اتوبوس]
به لانکویتس می رود؟
Nicht aus dem Fenster lehnen!
U
به پنجره تکیه ندهید!
[در اتوبوس یا مترو]
Eine Fahrkarte nach Abadan.
U
یک بلیط
[قطار یا اتوبوس]
به آبادان می خواهم.
Muss man umsteigen?
U
باید
[قطار یا اتوبوس ]
عوض بشود؟
Ist der Zug
[Bus]
verspätet?
U
قطار
[اتوبوس]
دیر کرده است؟
Wann fährt der erste
[nächste]
Bus ab?
U
اولین اتوبوس
[بعدی]
کی حرکت می کند؟
Welcher Bus zu Hermann Platz?
U
کدام اتوبوس به میدان هرمان
[میرود]
؟
Drosselklappe
{f}
U
نوعی دریچه تنظیم
[بخار، بنزین]
Die letzte Entscheidung in dieser Angelegenheit liegt beim Richter.
U
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
Die Polizei war angewiesen, notfalls zu schießen.
U
پلیس فرمان داشت که در حال لزوم تیراندازی کند.
Ist im Tiefkühler mehrere Monate haltbar.
U
می توان در یخدان برای چند ماه نگه اش داشت.
Ich habe den Anschluss verpasst.
U
من اتوبوس
[قطار هواپیمای]
رابط را از دست دادم.
Der Fahrer steuerte den Bus vorsichtig durch den Schnee.
U
راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
auf dem Bus fahren
U
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
Zentraler Omnibusbahnhof
[ZOB]
U
مرکز ایستگاه اتوبوس و وسیله نقلیه عمومی
Ist diese Fahrkarte gültig nach Tempelhof?
U
این بلیط
[اتوبوس]
به تمپل هف معتبر است؟
Wie oft fährt er
[pro Stunde, pro Tag]
?
U
آن
[اتوبوس]
چند بار
[در ساعت. در روز]
میرود؟
Um wie viel Uhr fährt er ab?
U
ساعت چند
[قطار یا اتوبوس]
حرکت میکند؟
Wie öffne ich den Tankverschluss?
U
کلاهک تانک بنزین را چطور باز کنم؟
Er gestand eine Affäre mit einer Frau aus seinem Büro.
U
او
[مرد]
اقرار کرد که با خانمی از دفترش ماجرای عشقی داشت.
Wie oft muss man umsteigen?
U
چند بار باید
[قطار یا اتوبوس]
عوض شود؟
Iss den Lachs, denn er hält sich nicht bis morgen.
U
ماهی آزاد را بخور چونکه تا فردا نمی شود نگه اش داشت.
Wenn die Patienten zu schnell aufstehen, kann es passieren, dass sie ohnmächtig werden.
U
اگر بیماران سریع بلند بشوند تمایل به غش کردن را خواهند داشت .
Tür öffnen
U
در را باز کنید
[علامت روی دکمه یا سیم کشنده در اتوبوس]
Wagen hält
U
درخواست ایستادن
[علامت روی دکمه یا سیم کشنده در اتوبوس]
Kann ich an Bord Fahrkarten kaufen?
U
می توانم وقتی که سوار شدم بلیط
[اتوبوس یا قطار]
بخرم؟
Ich brauche bleifrei
[Normal, Super, Diesel]
.
U
بنزین بدون سرب
[معمولی. سوپر. دیزل]
می خواهم بزنم.
Er kam ums Leben, als sein Fallschirm versagte.
U
بخاطر اینکه چترش کار نکرد
[عیب فنی داشت]
او
[مرد]
کشته شد.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com